با کاهش قیمت نفت در بازارهای جهانی بار دیگر شعار همیشگی اقتصاد بدون نفت و کاهش وابستگی بودجه به نفت از سوی سیاستمداران مطرح شده است؛ اما اینکه این بار این شعار به واقعیت تبدیل شود بستگی به عملکرد دولتمردان دارد.
بررسی وابستگی بودجه عمومی سالانه به منابع نفتی نشان میدهد در تقریباً 15 سال گذشته بسته به میزان درآمدهای نفتی، سهم نفت در بودجه کاهش و افزایش یافته است. بر این اساس وابستگی بودجه به نفت در سال 1379 برابر 68 درصد بوده است که به تدریج و با اندکی فراز و نشیب تا سال 1383 یعنی پایان دولت هشتم به پایین ترین رقم در بازه زمانی 1379 تا 1389 یعنی به 43.3 درصد کاهش یافت اما این رقم از اولین سال فعالیت دولت نهم رو به افزایش گذاشت به گونه ای که در سال 1385 به بالاترین میزان خود (69.9) رسید. این نسبت در سال 1389 حدود 51.8 درصد و در قانون بودجه سال 91 حدود 51 بود.
نکته قابل توجه برای محاسبه سهم واقعی نفت در هزینه های دولتی ایران این است که از سال 1384 از حساب ذخیره ارزی برداشتهایی برای مصارف دولتی صورت گرفته که در بودجه کل کشور درج نشده است. همچنین مبالغ پرداختی به شرکت ملی نفت ایران به عنوان سهم شرکت از تولید نفت خام در مجموع هزینه های دولت دیده نشده و در نتیجه درصد وابستگی بودجه عمومی به نفت نیز منظور نشده است با این حساب درصد به دست آمده حداقل درصد وابستگی بودجه عمومی به نفت است.
نکته مهم دیگر این که هرچند درصد وابستگی بودجه به نفت در سال 79 بیشتر از سال 89 و قانون بودجه 91 است اما مجموع منابع نفتی بودجه عمومی کشور در سال 79 حدود 73 هزار میلیارد ریال بوده در حالی که این رقم در سال 89 به 527 هزار میلیارد ریال و در سال 91 به 764 هزار میلیارد ریال رسیده است به عبارت دیگر درسالهای اخیر حجم استفاده از منابع نفتی در بودجه بیش از 10 برابر شده است وشرایط کشور به گونه ای است که هرگونه کاهش آن منابع بودجه را باکسر ی قابل توجهی مواجه می کند.
آیا می توان کشور را بدون نفت اداره کرد، سوالی است که علی دادپی، استاد دانشگاه کلایتون آمریکا درباره آن می گوید: "از نظر تئوریک امکان اداره کشور بدون نفت وجود دارد اما اگر در شرایط فعلی این حرف زده شود احتمالاً به خاطر این است که میخواهیم به خودمان روحیه بدهیم. ببینید اگر یک نفر به دنبال متناسب کردن اندام خود است چه باید بکند؟ باید منظم ورزش کند و تغذیه مناسب داشته باشد و قس علی هذا. یعنی او میتواند اندام متناسب و سالم داشته باشد اما آیا اراده و توان این کار را هم دارد؟ ما یک دهه رونق نفتی و درآمدهای بالا را با غفلت و هزینهکرد تمام درآمدها سپری کردهایم و اکنون که با وجود وابستگی و عادت به این ولخرجی درآمدمان کاهش یافته به فکر اداره کشور بدون نفت افتادهایم. ما از این نکته غافل ماندهایم که الگوی مصرف انرژی در دنیا تغییر کرده است. در دهه 70 میلادی که قیمت نفت افزایش یافته بود، کشورهای جهان در جهت تغییر الگوی مصرف انرژی تلاش و هزینه زیادی کردند. برای کاهش مصرف در زمینه عایقسازی، بهینهسازی مصرف برای گرمایش و تولید وسایلی که مصرف کمتر و بازدهی بیشتری داشته باشند، هزینه زیادی شد. حتی برای تحقیق و توسعه در این حوزه نیز سرمایهگذاری هنگفتی شد. در نتیجه تقاضای کشورهای توسعهیافته کاهش پیدا کرد و حتی در دورههای ارزانی نفت نیز دیگر خبری از آن ریخت و پاشها و مصرفهای بالا نشد. در حال حاضر ما چه بخواهیم و چه نخواهیم خودروهایی ساخته شدهاند که کمتر از هر زمان دیگری سوخت مصرف میکنند. خودروهایی که سوختهای فسیلی را به کلی کنار گذاشته یا بسیار کم استفاده میکنند مثل خودروهای هیبریدی یا برقی. این اتفاق در سایر حوزههای تکنولوژی هم رخ داده است. در کنار این تغییرات قابلتوجه، کشورهای توسعهیافته همواره به دنبال نزدیک شدن به مرز استقلال انرژی بودند. آنها برخلاف اغلب کشورهای تولیدکننده به فکر این بودند که چگونه اقتصادشان را در مقابل نوسانات بازار نفت محافظت کنند و به همین منظور کشوری چون ایالات متحده آمریکا که یکی از بزرگترین مصرفکنندگان نفت است به تولید نفت شیل روی آورد تا بتواند نیازهای خودش را تامین کند. در این راه سرمایهگذاری زیادی هم شده و خلاف آنچه گفته میشود که با ارزان شدن قیمت نفت، تولید نفت شیل متوقف میشود بعید است این اتفاق به این زودی و البته به این سادگی امکانپذیر باشد. کشورهای مصرفکننده تا اندازه زیادی به فکر ایمنسازی خود در برابر نوسانات بازار نفت بودند اما کشورهای تولیدکننده از جمله کشور ما کمتر به این سمت و سو رفتهاند. در مقابل ما از این نوسانات درس نگرفتهایم. در زمان وفور درآمدها هزینه کردهایم و در زمان کاهش درآمدها متحمل فشار شدهایم و منتظر ماندهایم تا دوباره قیمت نفت افزایش یابد. ما به خرج درآمدهای نفتی در اقتصاد عادت کردهایم و ترک عادت موجب مرض است."
او اما درباره این که پس باید بگوییم بدون نفت نمیتوانیم کشور را اداره کنیم، می افزاید: " چرا نتوانیم؟ ببینید ما کمی بیش از 50 سال است که معتاد به نفت شدهایم. قبل از آن نفت در اقتصاد ما نبود. حالا چرا ما باید فکر کنیم که بدون نفت نمیتوانیم؟ مگر ما در دهه 1310 با چه درآمدی راهآهن ساختیم؟ با شکر. مساله کنونی ما این است که با یک دولت بزرگ مواجهیم. شرکتهای دولتی بسیار فربه که فقط و فقط با درآمد نفت میتوانند ادامه حیات داشته باشند. ما هیچوقت نمیتوانیم بگوییم نفت را کامل کنار بگذاریم. نفت بخشی از اقتصاد ماست و میتواند مزیت ما باشد. مساله این است که بدنه دولت ما خواستار درآمد نفتی است. در این شرایط باید از خودمان بپرسیم که کدام بخشهای اقتصاد میتوانند بدون درآمد نفتی زندگی کنند. اما این کار را هم نمیتوانیم بکنیم که این بخشها را از درآمد نفت محروم کنیم، چرا؟ چون این نارضایتی شکل میگیرد که زیاندهها مورد حمایت قرار میگیرند اما سوددهها مورد بیمهری."
دولت یازدهم اما در شرایط حاضر به نظر می رسد با کمتر کردن وابستگی بودجه به نفت، که البته مشخص نیست از سر الزام است یا اراده، تمایل اندکی برای آمادگی به حرکت در این راه به دست آورده است. گرچه کمتر شدن سهم نفت در بودجه شاید چندان گرهی از کار فروبسته دولت باز نکند که کاهش قابل توجه قیمت نفت در ماههای اخیر و احتمال تداوم این روند در سالهای پیشرو احتمالاً همین بودجه 71 هزار میلیاردریالی را هم تامین نکند و کمیت بودجه لنگ بزند.