شايد رخوت و ركود گاهى ناشى از چيزى باشد كه در نهاد يك قبيله تزريق شده است. ژنوم يك قبيله اينطور كد ميكند كه منتظر پدرخوانده باشد...
پدر خوانده مصداقى از الگوى پترناليسم در يک جامعه پدرسالار است... جامعهای که بدون بزرگتر حس و حال دست زدن به کاری را ندارد و تا یک لیدر یا پیشرو در نقش برادر بزرگتر ظهور نکند، جنبش و حرکت اجتماعی رخ نمیدهد.
پدرخوانده خواهی یک احساس یتیمی مادرزاد است که فرد تا سایهای بالای سرش نباشد پا در مسیر طلب نخواهد گذاشت. پترنالیسم در یک نقطه با هیروئیسم تفاوت دارد و آن بزرگی کاریزماتیک پدرخوانده در جامعه است.
در جامعه قهرمان پرور و قهرمانپرست، گاهی یک موجود معمولی ظهور میکند و رهبری جنبشهای اجتماعی را به دست میگیرد اما در پترنالیسم این فرد بزرگ جامعه است و نمیتواند یک ظهور فیالبداهه باشد.
اینجا جوامع شرقی با علقه تاریخی به پیر مراد و شیخ بزرگ قبیله یک تمایل وراثتی به جستجوی پدرخوانده دارند. امروز در صنف پزشکی همزمان محرومیت ناشی از پدرخوانده خواهی و فقدان شدید یک پدرخوانده کاریزماتیک موج میزند.
کسی که باید مولا باشد و جلودار شود و همین خط رخوت و رکود است. اما حقيقت بلوغ جنبش اين است كه هیچکس قرار نیست از جایی به داد ما برسد این نه تنها تزریق ناامیدی نیست بلکه خط بطلان بر ژنوم غیرمولد و عقیم پترنالیستی ست.
صنف پزشکی باید باور کند که دوئل صنفی یک رزمآورد انفرادی ست و اتحاد نه در افراد بلکه در افعال باید رخ بدهد.
صنف پزشکی باید بیاموزد که باید از یک جایی شروع کند و اگر اتفاق تجاوز به تعرفه صنفی نتواند مشق اقدام مشترک اما انفرادی را به صنف بیاموزد یک فرصت تاریخی از دست خواهد رفت.
تمام کسانی را که اعتراض را نشانه وجود نبض در انسان زنده می بینند، دعوت میکنم به کمپین سراسری شکایت از تعرفه درمان دولتنشان به دیوان عدالت اداری بپیوندند و منتظر یا متوقع از هیچکسی نباشند.
این اعتراض یک قبیله منفرد است که به یک اقدام مشترک انفرادی ایمان آورده است.
در این اقدام یکدست جایی برای معاملات پترنالیستی نیست!
انتهای پیام/*