با گذشت دومین سالگرد اعلام توافق هسته‌ای میان ایران و کشورهای 1+5 که به برنامه اقدام مشترک (برجام) موسوم گشته، این سند وارد سومین سال عمر خود شد و بار دیگر بحث درباره وضعیت کنونی و آینده آن در رسانه‌ها و فضای سیاسی و بین‌المللی طرح گردیده است.
کد خبر: ۴۶۰۲۶۸
تاریخ انتشار: ۲۵ تير ۱۳۹۶ - ۰۸:۱۳ 16 July 2017
به گزارش تابناک : برجام ماحصل مذاکرات حدوداً 20 ماهه‌ای بود که از سال 1392 آغاز شده بود و بعد از فراز و فرودهای بسیار سرانجام توافق شکل گرفت و اعلام و امضا شد. در حین مذاکره و پس از امضای اولیه برجام، منتقدان دولت، انتقادات جدی و اساسی بر روند مذاکرات و نیز نتایج آن طرح و البته از سوی مسئولان دولت و مذاکره‌کنندگان رد شد. فضای رسانه‌ای حمایت از توافق به گونه‌ای بود که تنها راه نجات کشور و حل مشکلات مردم را به مذاکره و توافق منوط می‌کرد و حتی در اظهاراتی مضحک حل برخی مشکلات همچون آب آشامیدنی و ازدواج جوانان و ... به برجام گره زده می‌شد.

در چنین فضای هیجانی بسیاری از انتقادات منطقی به مذاکرات و برجام، کمتر شنیده شد و حتی برخی ملاحظات راهبردی دلسوزان نظام و منافع ملی تنها در اسناد مصوب مجلس و شورای عالی امنیت ملی و دیگر اسناد بالادستی درج شد و در متن صریح برجام مورد توجه قرار نگرفت.

پس از امضای رسمی و آغاز فرآیند اجرایی برجام، انتظارها برای تحقق نتایج وعده داده شده وارد مرحله جدیدی شد. روزها، هفته‌ها و ماه‌ها گذشت و مردم ایران شاهد خلف وعده‌ها و نقض عهدهای مکرر طرف غربی به ویژه رژیم ایالات متحده امریکا بودند. متأسفانه در داخل گاه این‌گونه عنوان می‌شد که این اقدامات به نقض صریح برجام که نقض روح برجام است و نیز حتی میان نقض عادی و نقض فاحش آن فاصله‌گذاری می‌گردید و اینها همه در حالی بود که تخلفات غربی‌ها با قوت به گونه‌ای روزافزون ادامه داشت.

پس از روی کار آمدن دولت جدید امریکا، نقض عهد از سوی قوه مجریه و قوه مقننه رژیم ایالات متحده امریکا شدت گرفته و نقض‌های مکرر روح و جسم برجام حتی مورد اعتراض وزیر امور خارجه دولت یازدهم نیز قرار گرفت.

اکنون وقتی به کارنامه دوساله برجام می‌نگریم می‌توان دو شاخصه کلی را برای آن برشمرد؛ اول، وعده‌های توخالی و آرزوهای بزرگ و دوم، خلف وعده‌های مکرر و نقض‌های فاحش روح و جسم برجام.

از متن سند نیز که عبور کنیم و به میدان واقع و عرصه ما‌به‌ازای خارجی آن که وارد شویم نیز حرف‌های گفتنی بسیار است. می‌دانیم که در کشور ما رفع تحریم‌های ظالمانه و گشایش‌های اقتصادی و معیشتی برای مردم ایران هدف اصلی برای ورود به مذاکرات بود و مسئولان دولتی و شخص آقای روحانی نیز هرگاه توقع حل مشکلات اقتصادی مطرح می‌شد، حل مسئله را به نتایج مذاکرات و توافق احتمالی منوط می‌کردند. بنابراین انتظار می‌رفت و می‌رود که برجام بر عرصه اقتصاد، نتیجه‌ای محسوس و قابل لمس داشته باشد.

اکنون و پس از گذشت دو سال از امضای برجام همچنان مشکلات عدیده اقتصادی و خصوصاً رکود عمیق اقتصادی بر گرده مردم سنگینی می‌کند. به اذعان فعالان و کارشناسان اقتصادی حامی دولت و حتی برخی مسئولان اجرایی، رهاورد اقتصادی قابل‌ذکری در پسابرجام وجود ندارد و نهایتاً به چند قرارداد خرید هواپیما و یک قرارداد نفتی می‌توان اشاره کرد که البته در اینها نیز نکات قابل تأملی هست که در جای خود باید مورد بررسی قرار گیرد.

حتی اگر قراردادهای هواپیمایی و نفتی را یک رهاورد بزرگ بدانیم، باز هم در مقابل وعده‌های سنگین و بی‌شماری که قبل از برجام داده می‌شد، قابل مقایسه نیست و از طرفی مشکل اصلی معیشت مردم را حل نمی‌کند. معضل رکود همچنان باقی است و چشم‌‌اندازی برای حل آن با منشأ خارجی به چشم نمی‌خورد.

برجام برای بسیاری از نخبگان سیاسی و اجتماعی معنای واقعی خود را پیدا کرده و دیگر فضای هیجانی و احساسی آن را «شاه کلید» همه مسائل نمی‌داند. اکنون نمی‌توان درباره آینده سیاسی این توافق اظهارنظر قطعی کرد، ولی به نظر می‌رسد برخی جریان‌های سیاسی که سرنوشت خود را با این‌گونه اسناد گره زده‌اند برای حفظ آن به هر قیمتی، حتی حاضرند در مقابل خروج امریکا از این توافق نیز مسامحه به خرج دهند.
 
بنابراین می‌توان گفت برجام اکنون بیش از آنکه یک سند با پیامدهای اقتصادی باشد یک «امید» سیاسی برای برخی طیف‌های قدرت‌ و سیاست است. دیگر نمی‌توان و نباید به مردم وعده معجزه‌ای در اثر برجام را دارد و آن را نمی‌توان بیش از یک «شیشه عمر سیاسی» دانست. حل مشکلات اقتصادی را در جای دیگری باید جست‌وجو کرد؛ در تکیه بر ظرفیت‌های داخلی و ایستادن بر پای خویشتن.






منبع : روزنامه جوان 
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار