یک جهادگر ایرانی ابتکاری درجزیره کیش پس ازجنگ تحمیلی انجام داد که مورد توجه برنامه راز قرار گرفت.
کد خبر: ۴۴۸۶۰۱
تاریخ انتشار: ۰۵ تير ۱۳۹۶ - ۱۴:۰۴ 26 June 2017

به گزارش تابناک : نوزدهیمن برنامه راز در روز شنبه سوم تیرماه با موضوع گردشگری به ابتکار یکی از جهادگران ایرانی و ابتکاری که درکیش به خر ج داده بود پرداخت. در ادامه گفتگوی نادر طالب زاده، مجری برنامه راز را با میهمان این برنامه مشاهده می کنید:

طالب­ زاده: در قسمت اول برنامه میهمان عزیزی داریم که فکر می­کنم مهم باشد به این نوع موضوعات بپردازیم، بحث گردشگری و ابتکارات است و میهمان امشب ما جهادگر است و از زمان دوران دفاع مقدس در جبهه بوده و قبل از آن در یک مقطعی از محافظین حضرت امام در قم بودند، بعد از جنگ می­روند به کیش و ابتکاری به خرج می­دهند که منجر می‌شود به یک شهرک زیرزمینی مرجانی و منظور از این برنامه معرفی افرادی است که اهل ابتکارند و در همه دنیا به کسانی که اهل ابتکارند زمینه می­دهند، وسعت و پول می­دهند و کمک می­کنند تا بتوانند ابتکارشان را توسعه بدهند. مهمان امشب برنامه ما آقای «روستایی» است.

شما سال 66 رفتید جزیره کیش، زمانی که کسی نبود و آبادی‌­ای نبود و چرا آنجا را انتخاب کردید؟

روستایی: من ابتدا برای یک کار تولیدی رفتم، برای کمک به پروژه ­هایی که در ملایر تاسیس کرده بودیم دیدم کار معماری آنجا به صرفه­‌تر است و درآمد بیشتری دارد، زمانی که شروع به کار کردم کیش یک تبعیدگاه بود اصلاً کسی نمی­توانست آنجا دوام بیاورد نه آب بود، نه برق و نه تلفن بود، فقط یک نانوایی در کیش بود و نان از بندر لنگه می­آورند، آب هم از برکه ­های چارک می‌آوردند داخل یک تانک آهنی می­ ریختند، بعد ما هم با دَبه می­رفتیم می آوردیم و آب هم زنگ­ زده بود.

 من به این فکر بودم مردم جزیره کیش که بعد از انقلاب خارج شده از این جزیره و رفتند امارات، یک چاه و آبی داشتند در سطح جزیره در حال شناسایی و جستجو که بودم یک تعدادی گاو به من حمله کردند، من تعجب کردم از بومی­ های آنجا پرسیدم آنها گفتند صاحبان این گاو­ها آن را چند سالی رها کردند و رفتند و این گاوها دیگر وحشی شدند و به قصا­ب­ها هم گفتند هر کسی خواست آنها برای خودش بکشد، یک چاهی پیدا کردیم که نزدیک محل اقامت ما بود آن را حفاری کردم تا به آب رسیدم و دیدم آب آن شیرین است بعد به آقای یزدان­ پناه (مدیرعامل کیش) پیشنهاد کردم این چاه را ما حفاری کردیم، او آدمی بود خیلی کمک می­ کرد و استقبال می­کرد و او همه را تشویق می­کرد و می­ گفت بگذارید اینجا رونق بگیرد، گفتم این چاه­ ها وصل است به جایی که با تیشه تراشیده شده است و این کار دست است و کار طبیعی نیست، گفتم باید اینها حفاری شود تا مشخص شود اینها چیست، او فوری یک دست­ نوشته نوشت که کسی با روستا کاری نداشته باشد تا اینجا مشغول شود، ما هم بسیج شدیم و بعد 43 پله خورد و آن را به یک محوطه رساندیم، یک محوطۀ 4 در 4، یک جوب هم وسط محوطه بود که پر از گل و لای و خاک بود و از یک طرف می­ آمد و از یک طرف هم خارج می شد، گفتم این قنات بود، حفاری که کردیم دیدم کاسه و کوزه شکسته هم داخل جوب است و بعد فهمیدیم از اینجا آب برداشت می­کردند و بعد با سازمان قراردادی بستیم و آنجا را تا سال 73، 71 حلقه چاه و 5 پایاب را مرمت کرد و بعد آقای رفسنجانی آن را افتتاح کرد و بعد گفت بالای اینجا یک چایخانه بسازید تا اینجا متروکه نشود و همه بیاید اینجا را ببینند که این چایخانه 90 متری، 13 هزار متر شد، یک باغ بزرگ شد با یک فضای بسیار زیبا و رستوران­های زیاد و خوب.

طالب­‌زاده: شما طی 10 سال پیکر شهر زیرزمینی را تمام کردید.

روستایی: بله من از سال 71 تا 80 شروع کردم و فاز1 آن را راه انداختم، البته فاز1 هم ناقص بود و تکمیل بود  و اگر تکمیل می­شد الان گردشگران زیادی می­توانستند آنجا بود ولی الان با وجود اینکه ناقص است شب عید یک شخصی از آنجا آمد گفت روزی 5 هزار نفر جمعیت از اینجا بازدید می­کنند و با بلیط 20 هزار تومان شبی 100 میلیون تومان درآمد بازدیدکننده­ هاست، به جز غرفه­ ها و تشکیلاتی که داخل آنجاست.

طالب­‌زاده: یک جنبۀ دیگر هم قِدمت جزیرۀ کیش است وقتی که شما حفر می­ کردید متوجه قبرها در آنجا  شدید و اسکلت­ هایی که آنجا بود.

روستایی: این قنات را وقتی تخمین زدند 2500 سال قدمت دارد، یک شهری بوده قبل از حریره، حریره حدود 8000 سال است بر اثر جنگ یا سیل ویران می­شود دیگر اینجا متروکه می­شود و سیلاب می­آید تمام این آثار قدیمی را، گاوچه­ ها و قنات و چاه ­ها را پر می­کند که ما قسمت شده بود یکی از 9 رشته قنات را که شناسایی کرده بود را مرمت کردم و به این شکل درآوردم.

طالب‌­زاده: شما ایده ­های دیگری هم داشتید که دوست داشتید در کیش انجام شود؟

روستایی: اولین ایده ه­ای که من داشتم گفتم اینجا را شهر نکنید این جزیره را توریستی کنید و خالی از زرق  و برق­ها و ماشین­ها باشد، یک طرحی دادم بیشتر از دو طبقه ساخته نشود، تمام ویلایی ساخته شد.

طالب­‌زاده: این ایده را از کجا گرفتید؟

روستایی: کسی که کار معماری سنتی می­کند فقط در مغزش کار می­کند مغزش مانند کامپیوتر است و در  مغزش بررسی می­کند که به بافت این مکان چه سازه­هایی همخوانی دارد و من یک ساختمانی با مصالح جزیره ساختم که یک عده سوئدی آمدند از آن فیلم گرفتند و گفتند چرا معماری کیش به این سبک نیست؟ مصالحش از سنگ­های مرجانی جزیره که داخل جزیره بود و آجرهایش سنگ­های مرجانی بود.

طالب­‌زاده: بعد دیگر این ایده پیاده نشد؟

روستایی: نه بعد هر کسی آمد دیگر کسی ما را قبول نداشتند، من هم معماری مدرن را قبول ندارم و آنها هم معماری سنتی را قبول ندارند و با هم اختلاف داشتیم و همین باعث شد 1500 مهندس آمدند و گفتند این شهری که این فرد می­ خواهد بسازد یک قبرستان گورهای دسته­ جمعی می­خواهد بسازد که از دانشگاه اصفهان دانشجویان آمدند من یک طاق دو طبقه درست کرده بودم گفتند این باید یک گور دسته­ جمعی برای آینده باشد، سازمان یک نامه به من داد و گفت جواب این نامه بده، من یک لودر آوردم بردم روی طاق و درست با لودرِ روی طاق یک عکس گرفتم و فرستادم برای آنها و بعد گفتند بله پل­های قدیم را به این سبک می ­ساختند که اینقدر مقاوم است.

طالب‌­زاده: در کیش مهمترین جای دیدنی که مربوط می­شود به اقلیم و زمین کیش همین شهر زیرزمینی  مرجانی است.

روستایی: کیش چیزی ندارد یک کشتی پوسیدۀ یونانی دارد و آن هم پوسیده شده و ریخته است داخل دریا  و مشکل دارند چگونه آن را جمع کنند. خدا قسمت کرده که من این کار را انجام بدهم، خدا یک فکری به یک نفر می­دهد یا در راه مثبت یا در راه منفی صرف کند و خدا این توفیق را به من داده در خدمت این ملت باشم و آثار ماندگاری برای آیندگان خلق شود.      

طالب­زاده: من قسمت تلخ داستان را نگفتم بدانند کسانی که در روز روشن نه تنها قَدر نمی­دانند بلکه ظلم می­کنند بدانند جوان­ها هستند، آدم­ها و ملت هستند شاید بشود در جمهوری اسلامی یک اشتباهی کرد ولی باید بعد جبرانش کرد. شما می­دانید چطور آن عظمتی را که درست کردید یک بخشی از آن در دست شما نیست، آن یک قسمت دست خود شما است که نتوانستید آنجا را هم توسعه دهید و آن بخشی که ناقص مانده کامل شود و مسئولیتی که امروز در کیش هستند به شما فرصت بدهند بدانند نه تنها بنده بلکه هزار نفر دیگر می­­آیند دنبال کار، عرصه وسیع است و اطلاعات هم سیال است و به گوش مردم می­رسد و نمی­توانند با پنهان­کاری آنها را بپوشانند.

روستایی: این صحبت­هایی که می­کنیم یک دهم یا یک صدم مشکلاتی که برای من به وجود آمده نیست متاسفانه دروغ ­ها کاربردش بیشتر از حقیقت است، الان به راحتی دروغ می­گویند و در کیش در بوق و کرنا می­کنند که کسی آمد و رفت و اینجا شهری ساخت و به هر حال یک زمانی می­رسد که این حقیقت­ها مشخص می­شود و ما از 15 خرداد 42، 10 جلد کتاب آماده کردم که مرحله به مرحله انقلاب را جلو آمدم تا رسیده است به این مرحله، این کتاب­ها از 90 صفحه ­ای است تا هزار صفحه­ ای.

طالب­‌زاده: می­ خواستیم بگوییم چه شد یک مرکز توریستی با چه فکر ابتکاری می ­توانیم به یک جایی  برسانیم.

روستایی: از سازمان منطقه آزاد می­خواهم همکاری کنند و پایاب راه بیفتد و این آثار 2500 ساله متروکه  نشود و یک عده­ هم که این ادعا را دارند که این شهر را من ساختم و چنین و چنان کردم اگر یک خطی از یک مسئولی آورد که به او اجازه دادند او یک کاری بکند ما همه چیز را پیشکش می­کنیم به آن شخص. من خیلی اذیت شدم و من را از کار کردم محروم کردند، من آنقدر کار را دوست دارم که حتی شب هم دوست کار کنم  و اینکه من را محروم کردند و از من کار کردن را گرفتند خیلی برایم زجرآور است. من در روستاهای محروم ملایر خیلی کارها کردم حضرت امام فرمودند ملت­ها باید 20 سال زحمت بکشند که مملکت به 30 سال قبل برگردد من گفتم سن من از رزمنده ­ها بالاتر است و این 20 سال را زودتر شروع کنم و از سال 72 رفتم یک جهادی ایجاد کردم 5، 6 روستای ملایر، بروجرد و نهاوند و 25 فروشگاه دایر کردیم و سال 69 نامه به فرمانداری ملایر نوشتیم که ما 51 مورد کارهای مهم انجام دادیم و مسئولین آن زمان همه تایید کردند که این کارها انجام شده است.

طالب­‌زاده: مهمان دیگر امشب ما دکتر ایزدی و محور بحث ما حقوق ایران است و اعترافاتی که غربی ­ها طی این سالها دارند انجام می ­دهند، ما باید مچ­ گیری کنیم و استفاده کنیم، اوج برنامه یک سخنرانی ­ای است که یک شخصی به نام جان پرکینز که شما کتاب­های او را تدریس می­ کنید و اعتراف می­کند به مسالۀ کمک آمریکا به تسلیحات شیمیایی صدام از ابتدای جنگ، ما همیشه این بحث را داشتیم که در اواخر جنگ آمریکا خیلی کمک می­کند ولی کسی این را باز نمی­ کند که گاز خردل را در جزیره مجنون سال 61 چه کسی به صدام دارد؟ این خیلی مهم است و پرکینز اینجا اعتراف می­کند. یکی دیگر از مطالب اعتراف اوباماست در زمان خودش و اینکه ما چه دخالت­هایی در ایران کردیم و چه کمک­ هایی به صدام کردیم و سابقه را می­ گوید، هر چه ما جلوتر می رویم آمریکا مدام دستش باز می­شود و عناصر دولتی خودش مانند پرکینز می­ آیند آرام آرام اعتراف می­ کنند که چه کارهایی کردند و بنیاد دارد سست می­ شود و ایران باید به هوش باشد که برود دنبال پرونده ­های حقوقی و اینها را به ایران برگرداند.

ایزدی: این داستان آمریکا داستانِ پرماجرایی است و کاری که آقای جان پرکینز کرده است این است که یک بخشی از این داستان را در دو سه کتابی که نوشته بخش عمدۀ این کتاب خاطرات خودش است توضیح داده است، سیستم آمریکا در کشورهای مختلف، سیستم نفوذ است و ابزاری در حوزۀ نفوذ اقتصادی دارد و پرکینز این ابزار نفوذ اقتصادی را توضیح می­دهد و خودش سالها بر یک شرکت مشاوره­ای در حوزۀ اقتصاد کار می­کرده و در بیوگرافی­اش می­نویسد توسط یکی از نهادهای اطلاعاتی آمریکا نشنال اینترجنس ان­اس­سی یک نهادی است که در حوزۀ امنیت آمریکا کار می­کند در حقیقت استخدام می­شود و به صورت غیرمستقیم در این شرکت مشاوره­ای کار می­کند و داستان هم از این قرار است که این شرکت و شرکت­های دیگر هم که رابطۀ نزدیک با دولت آمریکا داشتند به کشورهای مختلف می ­رفتند، آنها را تشویق می­کردند به گرفتن وام، وام­های بزرگ و میلیاردی و این کشورها را مقروض می­کردند، چرا کشورها قبول می­کردند؟ خیلی از افرادی که در راس حکومت­ها بودند سود می ­بردند و رشوه می­گرفتند و منابع مالی زیادی را تصاحب می­ کردند و آن قرض هم به پای کشور نوشته شده بود نه پای فرد خاص.

طالب­‌زاده: کتاب اصلی ­اش «اعترافات یک جنایتکار اقتصادی».

ایزدی: این کتاب برای سال 2014 است و یک کتاب مشهوری در آمریکا شد و متعدد چاپ شد 70 هفته در  لیست کتاب­های پرفروش نیویورک­تایمز بود که این خیلی غیرمعمول است، معمولاً اکثرِ قریب به اتفاق شاید کمتر از 1 درصد کتاب­ها این امکان را پیدا می­کنند که برای یک بار در لیست قرار بگیرند، این چیز خیلی معمولی است که یک کتاب 70 هفته در لیست کتاب­های پرفروش قرار بگیرد. سال پیش ایشان کتاب را با چند حذف جدید دوباره منتشر کرد،  یک کتابی دارد «تاریخ پنهان امپراطوری آمریکا» که این کتاب ترجمه شده است، در این حوزه­ها کار کرده است و آن داستانِ نفوذِ اقتصادی را در کتاب­هایش توضیح داده است که چگونه کشورها مقروض می­ شدند و بعد برای اینکه این قرض­ها را بدهند منابعِ طبیعی این کشورها در دست شرکت­ های آمریکایی قرار می­گرفت و چون قرض­ های زیادی گرفته شده آنها را نمی­توانستند پس بدهند و خیلی از این پول­ها از بین رفته بود یا دزدیده شده بود و بعد برای اینکه آن بانک آمریکایی یا شرکت آمریکایی برای اینکه قرض خودش را پس بگیرد می­رفتند و منابع طبیعی کشور را در اختیار آنها قرار می­دادند و کشور را به این سبک بیچاره می­­کردند.

این یک سبکی در دنیاست که با عنوان­ های خوب مثلاً سرمایه­ گذاری خارجی فلان کشور آمریکایی وارد یک کشور می­شود و می­گوید می­خواهم در کشور شما سرمایه­ گذاری کنم که خیلی جذاب است شاید در کشور ما هم یک شرکتی بگوید می­خواهیم سرمایه ­گذاری کنیم همه برای او دست هم می­زنند، منتها خیلی وقت­ها این شرکت­های آمریکایی این پروژه­ها را دارند برای نفوذ اقتصادی به این معنی که وارد کشور می­شوند، یک مجموعه­ای از افراد که اتفاقاً تابع آن کشور هستند باید استخدام شوند، مدیر و کارمند می­خواهد یک طبقه­ای از آن کشور در استخدام شرکت­های چندملیتی و شرکت­های غربی و آمریکایی قرار می گیرند و بعد این طبقه خاصی در کشور می­شوند، چون به منابع مالی در بیرون وصل هستند در نهایت این حضور اقتصادی تبدیل به حضور سیاسی می­شود، چون در خیلی از کشورها سیستم به این شکل است که فلان سیاستمدار باید منابع مالی داشته باشد برای تبلیغ و شرکت در انتخابات، این منابع مالی کلان دست این شرکت­ها و نیروهای بومی این شرکت­هاست، سیاسیون کشورهای متعدد این منابع مالی را جذب می­کنند و آقای پرکینز یکی یکی این کشورها را در کتاب توضیح می­دهد.

وقتی منابع مالی را جذب می­کنند این سیاسیون وامدار شرکت­های چندمیلتی می­­شوند، در مجامع بین­المللی وقتی رای­گیری می­شود بر علیه ایران، با کشورهایی که اصلاً ما رابطۀ خاصی با آنها نداریم و با آنها مشکلی نداریم علیه ما رای می­دهند، چون سیاسیون آن کشورها وامدار نظام سلطه شدند و در نهایت مجبور هستند به این سبک عمل بکنند، نفوذ اقتصادی تبدیل به نفوذ سیاسی می­شود، تبدیل به نفوذ فرهنگی می­شود و می­شود وضعیت فعلی دنیا یعنی کشورها با اینکه منابع طبیعی گسترده دارند در فقر هستند، دولت­ها به جای اینکه منافع کردم کشور خودشان را نمایندگی کنند در عمل منافع شرکت­های چندملیتی را نمایندگی می­کنند و قَدر این استقلالی که در کشور داریم خیلی دیده نمی­شود، ایران یکی از معدود کشورهایی است که این نفوذ اقتصادی و سیاسی در آن اتفاق نیفتاده استپ.

 البته یکی از فصل­های کتاب پرکینز درباره ایران است، قبل از انقلاب، او به ایران رفت و آمدهای زیادی داشته است، داستان­هایی را از ایران تعریف می­کند در هتل لاله داستان­ها و خاطراتی داشته است و اتفاقاً در یکی از مصاحبه ­هایش می­گوید ایدۀ این کار یعنی نفوذ اقتصادی و سیاسی، بعد از کودتای 28 مرداد اتفاق می­ افتد یعنی دولت آمریکا متوجه می­شود که برای تغییر حکومت­ها از سبک­های نفوذی نرم هم می­شود استفاده کرد   به جای اینکه اشغال کنند و حملۀ نظامی بکنند و آن ایده را نهادهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا تبدیل می­کنند به این سیستم، مشکلی که در رابطه با ایران داشتند این است که سازمان سیا این کار را کرده است و بعد تبعات دارد، حکومت شاه هم هیچ وقت نتوانست چهرۀ زشت نمایندگی کردن سازمان سیاه را از خودش دور بکند و در نهایت انقلاب شد.

می آیند به عنوان شرکت­های خارجی و چندملیتی همان کاری که سازمان سیا می­خواهد انجام بدهد انجام می­دهند و می­شود وضعیت فعلی.

طالب­‌زاده: وقتی پرکینز این کتاب­ها را می­نویسد شروع می­کردند به سخنرانی کردن و او مدام دعوت می­شود، باید یادمان باشد بعد از 2001 که 111 سپتامبر اتفاق می­افتد که آن اتفاق هولناک در وسط شهر اتفاق می­افتد و بعد بلافاصله بی­جهت به افغانستان حمله می­کنند و بعد یکسال بعد بی­دلیل به عراق حمله می­کنند و آمریکا را وارد جنگ می­کنند واقعا مردم آمریکا سر درنمی­آورند چیست، سرنخ ­ها دست کیست و کتاب­های پرکینز که سال 2004 چاپ می­شود یعنی هم تَرک است که سیستم ترک ­خورده است که یک جنایات آنگونه انجام می­دهد و در وسط شهر 100 ساختمان را خراب می­کند و هر کسی هم شک کند که این کار چه کسی بوده که ساختمان­ها منظم خراب می­شود، در مصاحبه­ای اگر شما شک کنید برای پیدا کردن کار، اصلاً به شما کار نخواهند داد و بعد از این مطلب آقای پرکینز را برای سخنرانی و گفتگو زیاد دعوت می­کنند یکی از کسانی که افشاگری می­کند پرکینز است و برمی­گردد به تاریخ زندگی خودش «اعترافات یک جنایتکار اقتصادی» در سخنرانی­ها یک مقدار بازتر صحبت می­کند، چیزهایی می­ گوید که در کتاب­هایش نیست من­جمله وسط این سخنرانی ­اش، واقعاً مردم آمریکا تشنه هستند بدانند چه خبر است و الان تشنگی بیشتر شده است، در آن میان می­گوید صدام آدم ما بوده، نوکر ما بوده مردم فراموش کنند خودمان از جوانی او را پروراندیم اصلاً جزء حقوق­بگیران سازمان سیا بوده و تا اینکه رئیس­جمهور عراق را می­کشند و بعد او سر کار می ­آید و بعد می­گوید ما در مقابل ایران به او سلاح شیمیایی دادیم و بعد می­گوید پدر خانم من مسئول همین بمب­های شیمیایی بود که آمریکا به صدام از همان ابتدای جنگ داد که مشخص شد بمب­هایی که سال 61 در جزیره مجنون بود از کجا آمد و بعد می­گوید بخصوص گاز خردل، الان چه بلاهایی سر مردم آمده چه کسانی شب تا صبح نمی­خوابند و تا صبح سرفه می­کنند به خاطر گاز خردل که ما هنوز نتوانستیم آمریکا را محکوم بکنید اصلاً سیستم قضایی نداریم، وکلای بین­ المللی قابل نداریم من بعد از چند برنامه رهایش کردم گفتم ما به جایی نمی­رسیم ولش کن.

ایزدی: گاهی اوقات هم تطهیر می­کنیم.

طالب­زاده: شرکت شیمیایی پِکتور را نام می­برد و گاز خردل را می­گوید و می­گوید اتفاقاً پدر خانم من مسئول این سموم شیمیایی بود که صدام عله ایران استفاده کرد. شرایط آمریکا طوری است که امروز هر کسی آرام آرام بیرون می­ آید بخصوص در دورۀ فعلی ترامپ بیشتر می­شود، یعنی از سال 2004 شروع شده و سخنرانی­ های آنها خیلی مهمتر از خود کتابشان است چون یکدفعه فرصت می­کنند صحبت کنند، الان آب و هوای مردم که نمی­دانند چه شده است، اصلاً نمی­فهمند چگونه اوباما و ترامپ رئیس­ جمهور شد، یک مقدار از اینها را پر می­کنند و با همین عطش می­روند و آنها هم در صحبت­هایشان اعترافاتی را می­کنند. ما باید به خاطر این مسائل پیگیر حقوقی بکنیم، از اینها استفاده کنیم.

ایزدی: بحث حمایت آمریکا از رژیم صدام به صورت بسیار گسترده پوشش داده شده و متاسفانه خیلی از این کارها داخل کشور ترجمه هم نشده است، بحث حمایت­های شیمیایی اولین بار سال 922 توسط روزنامه نیویورک­تایمز باشد شد حدود 4 سال بعد از جنگ، کتاب­هایی منتشر شد تا سال 2003 که آمریکایی­ها می­خواستند به عراق حمله بکنند آقای رامسفلد وزیر دفاع بود و او همان فردی بود که واسط بین آمریکا و عراق بود برای ارسال این سلاح ­های شیمیایی و کمک­های گسترده­ای که در حوزه مالی میلیاردها دلار شد و در حوزه­های تسلیحاتی آمریکایی­ ها نه مستقیماً ولی به صورت غیرمستقیم حمایت تسلیحاتی داشتند، حمایت­ های شیمیایی هم داشتند، یک عده در آمریکا مخالف آن جنگ بودند و به همین جهت رفتند شواهدی پیدا کردند در نقشی که وزیر دفاع وقت آمریکا آقای رامسفلد داشت در کدام به صدام و الان همین آقا وزیر دفاع کشوری است که می­خواهد به صدام حمله کند به عنوان سلاح­های کشتار جمعی.

طالب‌­زاده: آقای گرت پورتر هم همین هفته یک مقاله­ای داشت که خوب است در ایران ترجمه شود در رابطه  با آقای رامسفلد و نقش او.

ایزدی: مقاله آقای پروتر درباره کاری است که آمریکایی­ها در سوریه کردند تقریباً کاری که در عراق کردند و از یک آدم جانی به نام صدام حمایت کردند در سوریه این کار را کردند و از معارضین سوری حمایت کردند و فرقی هم نمی­کند این شخص ریگان باشد که آقای رامسفلد در دهه 80 فرستاد یا بوش پدر باشد یا بوش پسر باشد، یا کلینتون باشد یا اوباما و یا ترامپ باشد، متاسفانه مردم آمریکا در دهه ­های گذشته افرادی را به عنوان رئیس­جمهور خودشان انتخاب کردند که جنایتکار جنگی هستند و در حوزۀ نقض حقوق بشر بسیار گسترده عمل می­کنند، هفتۀ آینده هفته حقوق­بشری آمریکا است به مناسبت هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری ایران در آن هفته چند نمونۀ فعالیت­های ضدبشری داشتم اصل آن 7 تیر است، یک همایشی هم 11 تیر است مرکز تحقیقات سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی دانشگاه تهران بانی است، در دانشکده ما دانشکده مطالعات جهان برگزار می­شود و چند نفر از اساتید آمریکایی دعوت شدند، افرادی که استاد تمام هستند و در حوزۀ نقض حقوق بشر کتاب داشتند؛

طالب­‌زاده: ویزا گرفتند؟

ایزدی: هنوز نه ما داستانی در این مساله داشتیم؛معمولاً کسانی که نباید بیایند ویزا می­گیرند و کسانی که  می­خواهند بیایند ویزا گرفتن مشکل است، قول­هایی داده شده و بلیط­هایی خریداری شده انشاءالله ویزا هم است و 11 تیر هم همایش برگزار می­شود و چند نفر از اساتید داخل کشور هم در این حوزه کار کردند و حضور دارند و برای عموم هم آزاد است دانشکده ما هم در امیرآباد است هر کسی خواست بیاید، پردیس شمالی دانشگاه تهران.

این تاریخ آمریکا هم نسبت به ما هم نسبت به فعالیت­هایی که نسبت به جاهای دیگر دنیا دارد، یکی از خوبی­های کتاب آقای پرکینز این است که نشان می­دهد آمریکایی­ها این جنایات را همه جای دنیا انجام دادند و فقط مختص ما نبوده نیاز به مطالعه دارد و جالب است آمریکایی­ها به بهانه نقض حقوق­بشر دارند مردم را تحریم می­کنند، قانون 722 که اخیراً در سنا تصویب شد یک بخشی در حوزۀ حقوق بشر دارد یعنی با عنوان حقوق ­بشر مردم را تحریم می­کنند و برجام را به طور کلی هوا می­کنند می­رود و از درون تهی می­کنند و نسل دوم تحریم ­ها بسیار گسترده است، ادبیاتی در آن متن استفاده می­شود که کم­ سابقه بوده و یک کلماتی استفاده می­شود مثلاً قبلاً می­ گفتند ما فلان کس را تحریم می­کنیم بعد یک شواهد داشتند اما الان می­ گویند ما اگر باورمان باشد که فلان کس خلافی کرده باید تحریم شود یا قبلاً می­ گفتند کسی نقض بکند تحریم های ما را باید با او برخورد شود الان در نسل دوم تحریم ­ها می ­گوید کسی نقض بکند تحریم می­شود، کسی سعی بکند نقض بکند تحریم می­ شود، کسی طراحی و توطئه یا اصلاً فکرش به سرش خطور کند، متن خیلی گسترده­ای است.

اگر بخواهد اجرا شود کمتر جایی در کشور است که تحریم نمی­ شود یعنی نباید پرسید کجا را تحریم می­ کنند باید پرسید کجا را تحریم نمی­کنند، این هم حاصل روندی است که آمریکایی­ها که نسبت به ما داشتند و مشکلات به صورت گسترده­ای است و مردم این تاریخ را می­ دانند، هر چقدر در این حوزه بیشتر مطالعه کنیم و هر چقدر برنامه بگذاریم قطعاً می­ تواند کمک کند که تبلیغات مختلفی که آمریکایی­ ها دارند وارونه جلوه دادن وضعیت اینها اصلاح شود.

طالب‌­زاده: ما در فرصت­ های اعترافات اینها را جمع­آوری کنیم که رئیس­جمهور آمریکا اوباما در دورۀ خودش یک  اشاره ­ای می­ کند که چه جنایاتی که علیه ایران انجام دادند، ما باید از اینها اعترافات خودجوش استفاده کنیم و آنها را ترجمه کنیم و مردم بدانند و محکم و مستقر شوند در فکر و ایمان­شان و در هدف­ گیری­شان این یک کاری است که برعهده چند نهاد است یا نهادهای مستقل خودجوش این کار را انجام بدهند.






منبع : دولت بهار 
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار